باغ وحش عجیب من

کتاب باغ وحش عجیب من نوشته سرکار خانم سارا شجاعی است وی در این کتاب با زبانی بسیار روان و شیوا ذهن نوجوان را با خود همراه می کند و او را به یک سفر خیالی می برد . این کتاب داستان دختری ده ساله را روایت میکند که بیشتر وقت خود را با حیوانات اسباب بازی اش می گذارند ولی یک روز صبح که از خواب بیدار می شود و می خواهد آماده شود تا به مدرسه برود متوجه می شود که حیوانات جان گرفته اند و به دنبال هم در اتاق می دوند...

بخشی از کتاب:

وقتی به خانه برگشتیم و حیوانات را روی تخت گذاشتم، فهمیدم که از داشتن آ نها خیلی خوشحالم. عروسک فقط یک عروسک بود ولی آن همه حیوان قشنگ داخل پلاستیک بود: سگ، گربه، شتر، دایناسور، گورخر، بز، اسب، زرافه، گرگ، اسب آبی و ببر. با این که حیوانات قشنگی بودند، ولی رنگشان خیلی واقعی نبود. چه طور ممکن بود یک گاو آبی باشد؟! گاوهای پدربزرگم سیاه بودند با خال های سفید یا سفید بودند با خال های سیاه... اگرچه تا به حال دایناسور ندیده بودم ولی مطمئن بودم که در گذشته، هیچ دایناسوری صورتی نبوده! تنها دایناسور پرنده ی داخل جعبه، یک پرنده ی صورتی با بال های باز بود که سر هر کدام یک چیزی شبیه پنجه داشت و نوکش هم دراز بود و روی سرش هم یک تاج داشت.