امن ترین آغوش
قیمت : ۷۰,۰۰۰ ریال
سال پیش وقتی روی نیمکت اول، سر زنگ زبان فارسی نشسته بودم؛ وقتی که بین همه بالاترین نمره کلاس را در امتحان کلاسی آورده بودم، وقتی همه گلایه داشتن از سخت بودن امتحان، دبیر زبان فارسی: خانم حیدری مرا صدا زد و گفت: پس تو چطور همیشه نمره ی خوب می گیری؟! آن لحظه فقط این جمله به ذهنم رسید : که خواستن توانستن است. راستش را بخواهید خودم هم خیلی اعتقادی به چنین جمله های شعاری نداشتم.فقط خواستم چیزی گفته باشم. شاید آنروز خیلی ها با گفتن آن جمله حتی از من متنفر هم شدند :که ببین بچه مثبت کلاس چگونه خودش را جلوی معلم ها شیرین میکند. اما باور کنید گفتن آن جمله ناخودآگاه بود و بی غرض. یک سال بعد وقتی در المپیاد علمی منطقه نفر اول شدم باز ناخودآگاه یاد آن جمله افتادم. اما خیلی وارد عمقش نشدم و دو سال بعد از آنروز و آن جمله وقتی تمام
تلاشم را برای کنکور گذاشتم تا به همه ثابت کنم که می توانم، وقتی رتبه ی 300 کنکور شدم و در دانشگاه تهران پذیرفته شدم، باز به همان سال و همان کلاس و زنگ زبان فارسی رسیدم و همان جمله: خواستن توانستن است.وقتی 6 سال از آن روز گذشت و من بعد از تمام سختی ها از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم دیگر به شعاری بودن آن جمله اعتقادی نداشتم.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران