الزام به وجوب حفظ خون مسلمان و جنایت بر علیه مهدورالدم
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
کتاب الزام به وجوب حفظ خون مسلمان و جنایت بر علیه مهدورالدم نوشتهی میلاد میوه یان، قوانین فقهی و حقوقی قصاص شخصی که ریختن خونش باطل است را بررسی میکند.
مهدور از واژهی هدر و به معناى باطل بودن است و مهدورالدم یعنى کسى که خونش باطل است و در برابر آن قصاص یا دیهای نیست و محقون از واژه حقن است و محقونالدم یعنى کسی که باید از ریختن خون او جلوگیرى شود. در عبارات فقها، نفس معصومه در خصوص افراد محقونالدم استفاده مىشود.
به طور کلی نفس از جهت معصوم بودن سه قسم است: یا به صورت مطلق معصوم است همانند انبیاء الهی و ائمه اطهار، یا به صورت مطلق غیر معصوم است مانند کافر حربى و سابالنبى و یا از جهتى مهدورالدم و از جهتى معصومالدم است مانند قاتل عمدى که نسبت به اولیاى دم مقتول، خونش هدر است اما نسبت به سایرین، معصومالدم محسوب مى شود.
قتل مهدورالدم در مواردى بر شخص مکلف، واجب شده است، مانند قتل سابالنبى و در مواردى جایز و مباح است مانند ارتکاب قتل در مقام دفاع مشروع. در این موارد، بحث از مجازات و شرایط قصاص معنایى نخواهد داشت زیرا به دلیل عوامل موجه مذکور، وصف مجرمانه از قتل در مقام انجام دادن واجب شرعى یا قانونى یا قتل در مقام دفاع برداشته مىشود.
در بخشی از کتاب الزام به وجوب حفظ خون مسلمان و جنایت بر علیه مهدورالدم میخوانیم:
خون مسلمانان محترم است و هیچ کس حق تعدی به آن راندارد. بیحرمتی به جان یک مسلمان با بیحرمتی به کل مسلمانان برابر است و با میدان دادن به متجاوزان حیات سایر انسانها درخطر مرگ قرار میدهد.
زیرا کسی که دست به خون انسان بیگناهی میآلاید آمادگی دارد که انسانهای بیگناه دیگری را که با آن مقتول از نظر انسانی و بیگناهی برابرند مورد حمله قرار دهد و به قتل برساند. در این قسمت از آیه 32/مائده «فکانما قتل الناس جمیعا» چنان حرمتی برای جان انسانها قائل است که کشتن او را برابر با کشتن همه انسانها و زنده نگه داشتن او را برابر بازنده بودن همه میداند. یک فرد از انسان آن حقیقتی را که با خود حمل می کند و با آن زنده است و با آن میمیرد، حقیقتی است که در همه افراد یکی است و فرقی بین بعضی از افراد و کل افراد نیست و فرد واحد و افراد بسیار در آن حقیقت واحدند. و لازمهی این معنا این است که کشتن یک فرد به منزلهی کشتن نوع انسان باشد. تشبیه قتل یک نفر به قتل همه انسانها به خاطر آن است که هرگاه شخصی یک نفر را میکشد دیگران از او نفرت و عداوت دارند و خصم او هستند. و نتیجهی جنایت جانی بسیار سنگین است گویا همهی جهانیان را کشته است. اگر او همه مردم را میکشت چگونه به قتل میرسید حال باید همانگونه کشته شود و فرقی به حال او ندارد. ترس از مجازات قصاص، قاتل را از نابود کردن حیات یک شخص باز میدارد. پس او را از تعدی کردن به حیات کل انسانها باز میدارد زیرا که تعدی به حیات یک شخص برابر با تعدی به کل انسانهاست.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران