اسمان بهشت است
قیمت : ۷۵,۰۰۰ ریال
آفتاب داغ و زمین سوزان بود. تنها سرباز بازماندهی عملیات نفوذی به خاک دشمن، خسته و ناتوان روی زمین افتاده بود و از فرط تشنگی لهله میزد. از روزن نیمهباز چشمهایش در دوردستها درختی را دید. با همهی رمق سراشیبی تپه را تا پایین غلت زد و کنار درخت باریکه آبی میان سنگها جاری بود و شاخه گلی از میانشان قد برافراشته بود. کمی جلو غلتید، گل ساقهاش را سمت دهان او خم کرد، خنکای چند قطره آب خون زندگی را در جانش جاری ساخت. روی سنگهای خیس غلتید. عطش گرما به یکباره از وجودش دور شد. دستش را به سمت شاخهی گل برد و با همهی رمق آن را فشرد، گل به زمین افتاد و نگاه او به آسمان خیره ماند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران