از ولفیا تا ساگوارو
قیمت : ۲۰۰,۰۰۰ ریال
کتاب «از ولفیا تا ساگوارو» نوشته سرکار خانم زینب خزایی است که تلاش دارد با تلفیق دانشش در حوزه گیاهشناسی و فن نویسندگی، دریچهای جدید درباره معنویت به روی انسان امروز بگشاید.
«از ولفیا تا ساگوارو» مجموعه روایتهای کوتاهی است که با یک مثال درباره گیاهان شروع میشود و از آن پل میزند به یک نکته اخلاقی. بیشتر روایتها به آیه، حدیث یا تکهای از ادعیه گره میخورند. شاید بتوان گفت کتاب یک «منبر گیاهی» است؛ خطابهای از طبیعت به آدمها برای زندگی بهتر.
ویژگی شاخص این کتاب احاطه نویسنده به علم کشاورزی، باغبانی و گل و گیاهان است. به همین خاطر مثالهای ارائه شده در آن نه تنها تکراری نیستند بلکه برای مخاطبان عمومی جامعه همگی تازه و دلچسباند از سوی دیگر، این روایتها در دل خود یک نکته تجربی درباره نگهداری و پرورش گل و گیاهان زینتی یا نکاتی درباره مبارزه با آفات و بیماریهای گیاهی را هم به مخاطب آموزش میدهند. در واقع کتاب به نوعی خاصیت آموزشی و پرورشی دارد.
اسم کتاب «از ولفیا تا ساگوارو» برگرفته از دو گیاه است. ولفیا یکی از عجیبترین گیاهان جهان است. این گیاه آنقدر کوچک است که هزاران ولفیا روی نوک سوزن جا میشوند و برای نشان دادن کوچکیاش آن را روی انگشت سبابه دست نشان میدهند. ساگوارو نیز یک نوع کاکتوس است که ارتفاع آن تا 12 متر هم میرسد و تنهای شبیه بشکه دارد و به کاکتوس درختی هم معروف است. از ولفیا تا ساگوارو بازه کوچکترین و بزرگترین گیاهان طبیعت را در برمیگیرد تا بگوید در این دنیای وسیع چه رمز و رازها و درسها نهفته است. شاید اگر بر نام یک گیاه خاص تکیه میشد نمیتوانست حق مطلب را درباره این دنیای بزرگ عطا کند و افق دید مخاطب را محدود میکرد
بخشی از کتاب:
عادت حسن یوسف ها این است که اگر بخواهیم پرپشت شوند و دائم ساقه بدهند، باید جوانه های انتهایی شان را بچینیم. یک چیزی مثل نیشگون گرفتن. دلیلش هم اثر «غالبیت جوانۀ انتهایی » است که نمی گذارد جوانه های فرعی رشد کنند. کار جوانه های انتهایی رشد طولی گیاه است که در حس نیوسف ویژگی مطلوبی نیست. آنچه حسن یوسف را زیبا می کند قد بلند بوته اش نیست، بلکه گل هرچه توپی تر و پرپشت تر باشد قشنگ تر است. هرکدام از ما هم از این «جوانه های انتهایی » درونمان داریم که غالب شده اند بر روحمان. برای ازدیاد عادت های خوب، باید آن خلق وخوهایی را که دارند بیخود در وجودمان قد می کشند، بچینیم و بیندازیمشان دور. روح آدمی هم نیشگون لازم دارد. «حسن تو چون یوسفی است، تا چه کنم خوی ها»
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران