اخلاق تولید پول
قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
این کتاب، فلسفه پدید آمدن پول و تناقض های آن را که دولت ها ایجاد می کنند توضیح می دهد. به باور مولف، تولید پول را از دو جهت میتوان مسئلهای کاملا مرتبط با عدالت دانست. از یک طرف نهادهای مدرن تولید پول، به نظم قانونی متداول بستگی داشته و به تبع آن با یکی از درونیترین بخشهای عدالت اجتماعی در ارتباط است. از سوی دیگر نظم قانونی متداول به خودی خود مشکلی اساسی است که باعث تورم مداوم می شود. انحصارات قانونی، قوانین پول رایج، تعلیق قانونی پرداخت اقساط و بدهیها و دیگر قوانین اینچنینی سهوا به ابزاری برای بی عدالتی اجتماعی تبدیل شدهاند. این ابزار موجب ایجاد تورم، بی مسئولیتی، و توزیع نامشروع درآمد آن هم اغلب از سمت فقرا به سوی ثروتمندان است.
توضیحات کتاب:
«اخلاق تولید پول» نوشته یورگ گوئیدو هولسمن(-1966)، اقتصاددان آلمانی است. این کتاب شرح فشردهای از نظریۀ پولی با تاکید ویژه بر جنبههای اخلاقی و نهادی تولید پول ارائه میکند.
نویسنده در مقدمه کتاب توضیح میدهد که این کتاب به سه دلیل، متفاوت و ویژه است:
اول اینکه این کتاب از سنت واقعگرایی فلسفی برای تحلیل پول و بانکداری بهره میبرد. یکی از بزرگترین پیشگامان این رویکرد ریاضیدان، فیزیکدان، اقتصاددان و اسقف قرن چهاردهم یعنی نیکلاس اورسم بوده است که اولین رساله دربارۀ تورم یا به عبارت دیگر اولین رساله دربارۀ یک مشکل اقتصادی را نگاشته است. اورسم به طور اختصاصی به بحث تنزیل ارزش سکهها و مشکلات آن میپردازد که نوعی از تورم بوده که اهمیت چندانی در عصر حاضر ندارد. با این حال اصولی که اورسم به کار میبندد همچنان به روز بوده و کاملا قابل استفاده است.
تئوری اتریشی بانکداری و پول دستوری، عنصر دوم تحلیلهای ماست. مکتب اتریشی بیش از هر چیز به عنوان به کارگیرندۀ اصلی سنت واقعگرایی در اقتصاد و همچنین مدافع اصلی سیاستهای بازار آزاد شناخته میشود. هفت نسل از اقتصاددانان اتریشی به توضیح این مسئله پرداختهاند که چرا حقوق مالکیت خصوصی میتواند فراهمکنندۀ چارچوبی بنیادی برای همکاریهای اجتماعی در یک اقتصاد به واقع انسانی باشد. به اعتقاد آنها اثرات ناشی از تعرض به حقوق مالکیت خصوصی توسط افراد حقیقی و یا دولت میتواند بهرهوری را به کلی مختل کند.
سومین عنصری که رویکرد ما را متمایز میسازد، تحلیل اخلاق پول و بانکداری با استفاده از روش فلسفی قرون وسطای توماس آکویناس و نیکلاس اورسم است. این روش تحلیلی تلاش میکرد تا بصیرت ارسطویی را با سنت روشنفکری مسیحیت پیوند بزند آن هم با این استدلال که علم و اخلاق میتوانند به عنوان شاخههایی مختلف از یک نظام دانایی واحد شناخته شوند. «مورای روتبارد» با تاکید بر زمینههای اخلاقی، رویکرد تومیسم (دکترین توماس آکوینس) را تایید میکند.
مرتبط با این کتاب
نظرات کاربران