حتی اگر ایالات‎متحده در وضعیت افول کامل نباشد، قرن آمریکایی ممکن است صرفا به‌خاطر ظهور دیگر قدرت­ها به پایان برسد. ممکن است کشوری از آمریکا قدرتمندتر شود، چنانکه بریتانیا از هلند کامیاب در قرن هفدهم قدرت بیشتری پیدا کرد. در پایان قرن نوزدهم، خیزش هم­زمان آلمان و روسیه در اروپا، ژاپن در اقیانوسیه، و ایالات‎متحده در نیمکره غربی، بریتانیا را مجبور به توافق با آمریکا در مسائل مختلف و محدود کردن دکترین دریایی خود (داشتن ناوگانی بزرگ‎تر از مجموع ناوگان دو کشور در رتبه­­های بعدی) در آب­های نزدیک اروپا کرد. شاید هیچ کشوری نتواند بر ایالات‎متحده پیشی بگیرد، اما اتحاد میان دیگر دولت­ها ممکن است بر برتری آمریکا و قابلیتش در تنظیم نظم بین­المللی نقطه پایانی بگذارد. آیا برای ایفای چنین نقشی گزینه­ هایی وجود دارند؟
توضیحات کتاب:
«آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟» نوشته جوزف نای(-1937)، متخصص علوم سیاسی است.
شاید ایالات متحده آمریکا در حال افول و نابودی کامل نباشد، اما با قدرت‌گرفتن کشورهای دیگر دوران تسلط فراگیر این کشور به پایان می‌رسد. این تجربه‌ایست که پیش از این نیز در دوران معاصر روی داده است. بریتانیا در سده هفدهم توانست از هلند پیشی بگیرد. همچنین در سده نونزدهم، با قدرت گرفتن آلمان، ژاپن و آمریکا، بریتانیا مجبور به عقب‌نشینی شد. ازسویی ممکن است هیچ کشوری به تنهایی نتواند از آمریکا پیشی بگیرد. اما اتحاد کشورها ممکن است بتواند از قدرت آمریکا در سیاست‌گذاری‌های یک سویه در جهان پایان بدهد.
اما چه گزینه‌هایی برای این جایگزینی مطرح است؟ این کتاب می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد.
در بریده‌ای از این کتاب می‌خوانیم:
«ابتدا باید منظور خود را از عبارت «قرن آمریکایی» روشن کنیم. چه زمانی این دوره آغاز شد؟ زمانی که ایالات‌متحده به بزرگ‌ترین قدرت صنعتی دنیا تبدیل شد می‌تواند مبدا احتمالی پایان قرن نوزدهم شمرده شود. با آغاز قرن بیستم، این کشور تقریبا یک چهارم اقتصاد جهانی را در دست داشت. این وضعیت در آستانه جنگ جهانی دوم همچنان پایدار بود. از آنجا که این جنگ، هم‌زمان با تقویت اقتصاد آمریکا، تمام اقتصاد‌های برتر در آن زمان را نابود کرد، بلافاصله پس از جنگ اقتصاد ایالات‌متحده مبدل به نیمی از اقتصاد جهان شد.
همچنان که دیگر اقتصادها، به کمک سیاست‌های ایالات‌متحده، تا حدودی احیا شده و گام در مسیر رشد گذاشتند، تدریجا سهم غیرطبیعی ایالات‌متحده از اقتصاد جهانی به همان میزان یک چهارمی پیش از جنگ بازگشت که تا پایان قرن بیستم همین وضعیت پابرجا ماند. این «بازگشت به وضع طبیعی» طی دوره 1945 تا 1970 به معنای تنزل سهم ایالات‌متحده در اقتصاد جهانی بود و منجر به ارائه پیش‌بینی‌هایی مبنی بر افول ایالات‌متحده شد.»
معرفی کتاب:
آیا قرن آمریکایی به پایان رسیده است؟ بسیاری چنین فکر می‌کنند. در سال‌های اخیر، نظرسنجی‌ها نشان داده‌اند که در 15 کشور از 22 کشور مورد بررسی، اغلب مخاطبان گفته‌اند که چین در حال حاضر به عنوان قدرت برتر جهان جانشین آمریکا شده، یا به‌زودی به این جایگاه دست خواهد یافت. نظرسنجی مرکز پژوهشی پیو در سال 2014 نشان داد که تنها 28 درصد از آمریکایی‌ها بر این عقیده بودند که کشورشان کماکان قدرت برتر جهان است، در حالی‌که سال 2011 این میزان 38 درصد بود. با این حال، شاید به قول مارک تواین: «در گزارش‌های مرگ من بیش از حد اغراق کرده‌اند.»
پس از استقلال آمریکا در قرن هیجدهم، سیاستمدار انگلیسی، هوراس والپول با اظهار تاسف بیان کرد که بریتانیا تا حد ساردنی تنزل یافته است. در واقع، در دومین قرن پس از انقلاب صنعتی، بریتانیا می‌رفت تا به قدرتی جهانی تبدیل شود. در اواسط دهه 1980، یک اقتصاددان دانشگاه ام.‌آی.‌تی این سوال را مطرح کرد که با توجه به اینکه امپراتوری انگلیس به مدت دو قرن دوام داشت، آیا ما پس از حدود نیم قرن رو به افول هستیم؟ در آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که آمریکا را در جایگاه تنها قدرت برتر جهان قرار داد، کتاب‌های پرفروش وضعیت آمریکا را با زوال حکومت فیلیپ دوم در اسپانیا مقایسه می‌کردند. و بعد از آنکه آمریکا به تنها ابرقدرت جهان تک‌ قطبی تبدیل شد، یک دانشمند سیاسی برجسته پیش‌بینی کرد که این وضعیت دوام چندانی نخواهد داشت.
همچنان که دیگر اقتصادها، به کمک سیاست‌های ایالات‌متحده، تا حدودی احیا شده و گام در مسیر رشد گذاشتند، تدریجا سهم غیرطبیعی ایالات‌متحده از اقتصاد جهانی به همان میزان یک چهارمی پیش از جنگ بازگشت که تا پایان قرن بیستم همین وضعیت پابرجا ماند. این «بازگشت به وضع طبیعی» طی دوره 1945 تا 1970 به معنای تنزل سهم ایالات‌متحده در اقتصاد جهانی بود و منجر به ارائه پیش‌بینی‌هایی مبنی بر افول ایالات‌متحده شد.
اگر بخواهیم این عبارت را با لحاظ کردن ایالات‌متحده به‌عنوان بزرگ ترین اقتصاد دنیا به‌کار بریم، قرن آمریکایی تقریبا با قرن بیستم مقارن شده، در نیمه‌ این قرن به اوج خود رسیده و در دهه سوم قرن بیست‌ویکم یا زمانی که تحلیلگران پیش‌بینی‌ می‌کنند که چین از آمریکا پیشی گرفته و مبدل به بزرگ ترین اقتصاد جهانی می‌شود، پایان خواهد پذیرفت. یکی از اعضای بانک جهانی با استفاده از معیار «برابری قدرت خرید»، بر این باور است که چین در مجموع تولید ناخالص داخلی (GDP) از آمریکا سبقت گرفته است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
رضا کریمی
سپاس