آینه ها حرف می زنند

آینه ها حرف می زنند

ناشر : همداد
قیمت : ۸,۰۰۰ تومان
در بخشی از کتاب می‌خوانیم
...همه رفته بودند و فقط رحمان مانده بود و فانوسی روشن و گل های پرپر شده روی قبر پدرش. دلش می‌خواست تا صبح بیدار بماند و با پدربزرگ درد دل کند، اما دایی به سراغش آمدو او را با خودش برد خانه.خانه در تاریک فرو رفته است. مادر فریاد می‌زند:-‌ حاجی چراغ‌های زنبوری را روشن کن. صدای هق‌هق رحمان توی اتاق پیچید. خروس‌ها می‌خوانند و گاوها ماغ می‌کشند....صبح شد. رحمان و پدربزرگ داس به دست و خورجینی پر، روی الاغ راهی مزرعه شدند. آفتاب روی زمین پهن بود و باد توی گوش‌شان هو می‌کشید...صدای شیون زن‌ها می‌آمد. مردها جلوی در مسجد جمع بودند. پدربزرگ مرده بود...تنها در کوچه‌ای دراز و خاکی قدم می‌زند. جلوی خانه‌ای که درخت‌های گردو و بادامش تا آسمان قد کشیده است، می‌ایستد... در کوچه‌های خیس و مه‌گرفتهٔ لندن قدم می‌زند و دوباره در اتاقی که از خیابان به اندازهٔ قوطی کبریتی دیده می‌شود و پنجره‌اش رو به خیابانی پر همهمه و آسمانخراش باز می‌شود که آدم و ماشین مثل مور و ملخ در آن می‌لولند.دیوارهای اتاق رحمان هنوز کاهگلی است و سقفش تیرچوبی و درش رو به حیاطی باز می‌شود که پر از درخت گردو و بادام است.
مرتبط با این کتاب
سلام
به دلیل رعایت حقوق ناشرین محترم، مطالعه کتاب‌های الکترونیک ارائه شده در این سایت، تنها در محیط نرم افزار پاتوق کتاب امکان‌پذیر است.
خُب