حالاکه زیر تازیانه دلتنگیهای روزگار تاب می آوری و محک زمانه را شاهدی که وزن و منزلتی ندارد، خود را بعد از جنب و جوشی از سر امید واهی به وادی یاس و فراقت بیحوصله گی رها کن و در خلوت با خود رو راست بگو که ما با این همه پستی و بلندی که داشتیم به پایان خط رسیدیم اما دنیا که به آخر خط نمیرسد و میبینی که این صیرورت هفت آسمان و زمین غریب با ما ادامه دارد.
ریز سروده هوش
هوش سرشاری نداشت
آنکه به شمشیر آلوده بود
ماهشهر سال 1378
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.