مطالعه کتاب حاضر به چند دلیل اهمیت زیادی دارد: 1 – شناخت تحولات و پیامدهایی که جریان فکری – فرهنگی فمینیستی، از آغاز ورود به ایران تا کنون، در عرصه های مختلف اجتماعی ایران داشته است. 2 – این جریان می تواند یکی از ابزارهای تهدید نرم و تهاجم فرهنگی علیه نظام اسلامی باشد. 3 – برای مقابله هوشمندانه با آن تهدیدها و خنثی نمودن آثار وضعی مخرب در آن بر جامعه اسلامی بسیار حائز اهمیت می باشد. نویسندگان کتاب، با هدف شناخت جریان فکری فرهنگی فمینستی در تاریخ معاصر از قاجاریه تا کنون این اثر را تالیف نموده اند .
این کتاب از یک مقدمه و شش فصل و یک نتیجه گیری و جمع بندی تشکیل شده است.
مقدمه این کتاب که در واقع، خلاصه ای از طرح اجمالی پروژه جریان شناسی فکری فرهنگی فمینیسم است، مباحثی از قبیل بیان مساله، اهمیت و ضرورت، اهداف، پیشینه پژوهش، نوع و روش پژوهش، چارچوب نظری و تعریف مفاهیم ذکر شده است.
در فصل اول، نخست، مبانی اندیشه ای و اصول جریانی فکری فرهنگی فمینیسم در ایران تبیین شده است و سپس، این جربان با توجه به مبانی و اصول اسلامی در خصوص مساله زن، ارزیابی شده است.
در فصل دوم، وضعیت جریان فمینیستی در ایران از ابتدای قاجاریه تا قبل از دوره مشروطه تبیین و تحلیل شده است.
در فصل سوم، وضعیت جریان فمینیستی از ابتدای مشروطه تا پایان دوره قاجار مورد بررسی قرا رگرفته است.
در فصل چهارم، وضعیت جریان فمینیستی در دوره رضاخان تبیین و تحلیل شده است.
در فصل پنجم، وضعیت جریان فمینیستی در دوره پهلوی دوم بررسی شده است و در فصل ششم نیز وضعیت جریان فمینیسم در دوره پس از انقلاب اسلامی تا اوایل سده 1390 تبیین شده است.
در بخشی از «مقدمه» این کتاب می خوانیم:
فمینیسم به عنوان یکی از جریان های فکری فرهنگی تاریخ معاصر ایران؛ از بدو ظهور تا کنون سبب ایجاد تحولاتی اثر گذار در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران شده است. فمینیسم؛ به مثابه جنبش اجتماعی، ریشه در وضعیت زنان در غرب پس از رنسانی، مانی اندیشه ای جدید، اندیشه سیاسی ، اجتماعی نوین و تحولات نظام سرمایه داری غرب دارد.
این جنبش با اتخاذ رویکرد ایدئولوژیک به تدریج، در جامعه غرب ریشه دوانید و در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، با نفوذ و گسترش کامل در همه زمینه های حقوقی، منجر به تصویب قوانین برابری طلبانه به ویژه در اسناد بین المللی شد.
در ایران نیز گرایش به آن جنبش پس از انقلاب مشروطه بر اثر افزایش بیش از بیش ارتباط ایرانیان با دنیای غرب آغاز و با اقبال روشنفکران و دولت های پس از مشروطه به افکار غرب گسترش یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، برخی مخالفان نظام جمهوری اسلامی، از یک سو، در خارج از کشور در قالب جنبش فمینیستی به فعالیت علیه نظام اسلامی روی آوردند و از سوی دیگر، در داخل کشور نیز با افزایش فعالیت گروه های متمایل به غرب، به ویژه در دهه دوم و سوم انقلاب اسلامی، اندیشه های فمینیستی به صورت آشکار یا در پوششی اسلامی گسترش یافت.
اگرچه جنبش فمینیستی معنای اعم در مباحث دانشگاهی شامل هرگونه مطالبات حقوق و طلب منزلت اجتماعی برای زن است، اما آنچه که در حال حاضر به عنوان جنبش مطرح می شود یک جنبش کاملا سیاسی ایدئولوژیک حمایت شده از کانون های مشخصی در جهان، به ویژه از سوی نظام سلطه است و مبلغ نوعی خاصی از مطالبات زنانه یا به ظاهر زنانه است که در تقابل با گفتمان اسلامی است.
با در نظر گرفتن این نکته که مبانی ایدئولوژیک فمینیسم در ایران برگرفته از اومانیسم و سکولاریسم است؛ از این رو، سنخیتی، با مبانی اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی زنان مسلمان ایران ندارد.
بنابراین؛ ترویج و گسترش آن در جامعه اسلامی، همانند اروپا و آمریکا، ضمن سست کردن اعتقادات دینی، بی بند و باری، ابتذال جنسی، نابودی متلاشی شدن کانون خانواده و سرانجام، تضعیف نظام اسلامی را که بر آموزه های دینی درباره زن تاکید می کند به دنبال خواهد داشت.
به همین دلیل، لازم است جریان فمینیستی و ابعاد مختلف آن در ایران به خوبی شناخته شود تا اقدامات ضروری برای خنثی سازی آثار مخرب آن صورت می پذیرد.
با توجه به این ضرورت، مساله این پژوهش این است که هنوز شناخت کافی از جریان فمینیستی در ایران، به ویژه پس از انقلاب اسلامی، وجود ندارد. در پاسخ به این مساله، فرایند شکل گیری، مبانی و اصول، فعالان برجسته، طیف و گروه های وابسته، تحولات فکری، دیدگاه ها، عملکرد، روش های نفوذ و اثرگذاری این جریان در این معاصر بررسی می شود.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.