در مسیر انتظار : در کوچه باغ های آشنایی : جلوه هایی از انتظار عملی

در مسیر انتظار : در کوچه باغ های آشنایی : جلوه هایی از انتظار عملی

قیمت : ۷۰,۰۰۰ ریال
در کوچه‌باغ‌های آشنایی
آن روزها، بهشتی بود که نردبانی می‌زد به آسمان غیب. می‌گفت: ما در بهشت بودیم؛ اما نفهمیدیم تا زمانی که از دستش دادیم. شاید گریه باران از تمنای آن ایام است؛ روزهایی که سخت بود، ولی چه غم، ما با آسمان دوستی داشتیم.
حضرت امام در پیام تبریک شروع سال تحصیلی، بر خلاف توقع، چندان به حمله آن‌ها نپرداخت. در پایان فرمود: «ما حساب مردم عراق را از دولت آن‌ها جدا می‌دانیم.»
وقتی ما را محاصره کردند، بدون این‌که اجازه خواندن نماز را بدهند، با چند ماشین راهی زندان کرکوک شدیم. در طول مسیر، چیزی که موجب تعجب بچه‌ها شده بود، مردمی بودند که استقبالشان از اسیران مسلمان، با سنگ و ناسزا بود! یکی از بچه‌ها می‌گفت:«اونا دارن می‌گن: ایرانی کافر مجوسی!» در زندان وقتی تقاضای مهر یا مقداری خاک تیمم می‌کردیم به ما می‌خندیدند و می‌گفتند:«ایرانی و نماز؟!» اما رفتار خوب بچه‌ها کم‌کم روزنه‌هایی از امید را در دل‌ها تاباند. مدتی بعد سرباز عراقی، مهر و تسبیح کربلا را به آسایشگاه آورد و گفت: «من اهل کربلام، نمی‌تونم فعلا بیشتر از این کمک کنم.» چند روز بعد متوجه شدیم مسئولین عراقی آن افسر را به جایی نامعلوم انتقال دادند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.