کتاب زیبای خفته، اثر جبران خلیل جبران مجموعه‌ای زیبا، شامل نامه‌های عاشقانه‌ی جبران خلیل جبران، برای ماری‌ محبوب‌اش است.
جبران با کلمات عاشقانه خودش در این مجموعه شعر، در میان ما جاودانه می‌شود. او به عشق زنده بود و به همین دلیل، دوامش بر جریده عالم ثبت شده است. صداى سخن عشق این پیام‌آور بزرگ و اعجوبه عالم معنا، هنوز در گوش جان ما طنین مى‌افکند. پیام او را مى‌توان در چهار کلمه گنجاند: عشق، زیبایى، خوبى و پاکى. این‌ها ارزش‌هایى بى‌مرزند و زمان و مکان را به رسمیت نمى‌شناسند.
ماری قشنگم!
زندگی چیست؟ عشق ورزیدن. اگر عاشق نباشیم، برای زندگی خود توجیهی نداریم. کسانی که عاشق نیستند، از زندگی پرمعنا محروم‌اند.
جبران خلیل جبران (Gibran, khalil)، شاعرى است که ساحت قدسى کلام را درک کرده است. کمتر کسى همچو او توانسته به کلمه عشق بورزد و حق کلمه را به خوبى ادا کند. خلیل جبران کلمه را، نه ابزار کشف معنا، بلکه وسیله‌اى براى خلق معنا مى‌کند. اگر جبران خلیل جبران نبود، دنیاى ما چیزى کم داشت؛ چیزى که جاى خالى آن را نمى‌شد با چیزهایى دیگر پر کرد. او در لبنان به دنیا آمد؛ سرزمین پیامبران و سپیدارهاى بلند. گرچه بیشتر عمر خود را در غرب زیست، اما روح شرقى‌اش همچنان دست‌نخورده باقى ماند. او شاعرانه مى‌دید و پیامبرانه سخن مى‌گفت. دل همچو آفتاب او، بر همه چیز تابیده است. شهود عارفانه زندگى او، شاهدى بر این مدعاست.
سخنان این پیام‌آور قرن بیستم، به آواز چکاوک مى‌ماند. جان افسرده انسان روزگار ما، تشنه شنیدن آوازهاى این مرغ هواهاى باز است. او زیبایى و پاکى نگاهش را در آوازش مى‌ریزد، آن را بر بال‌هاى موسیقى مى‌نشاند و بى‌مضایقه به ما هدیه مى‌کند. خلیل جبران شاعر مردم بود و مى‌خواست آدم‌ها را با ریشه‌هایشان آشنا کند. مخاطب اصلى پیام او دل‌هاى ماست. بنابراین، گوش جان را باز کنیم و به پرنیان کلام پیام‌آور حقیقت و زیبایى بسپاریم. زبان او رنگ و جلوه‌اى آسمانى دارد. سپید است همچون بال برفى فرشتگان، و نرم و دل‌انگیز است همچون رقص پرشور کلمات در رنگین‌کمان زبان فرشتگان.
معرفی کوتاه:
«زیبای خفته»، نوشته‌ی جبران خلیل جبران(1883-1931) نویسنده و شاعر آمریکایی لبنانی‌تبار است. این کتاب متن دوزبانه‌ای از دست‌نوشته‌ها و عاشقانه‌های نوشته‌ی جبران خلیل جبران است.
نوشته‌ای از این کتاب درباره‌ی ازدواج اینگونه است:
بگذارید بین با هم بودن‌تان،
اندکی فاصله باقی بماند.
بگذارید نسیم‌های آسمانی،
در میان شما به رقص درآیند.

* * *

به هم عشق بورزید،
اما از عشق، بند نسازید.
بهتر آن است که عشق،
دریایی باشد مواج
و دو ساحل وجود شما را به هم بپیوندد.
جام یکدیگر را پر کنید،
اما هرگز از یک جام ننوشید.
نان خود را با معشوق خود تقسیم کنید،
اما هرگز از یک گرده‌ی نان نخورید.
با هم آواز بخوانید، برقصید و شادمانی کنید،
اما تنهایی را از هم نستانید،
همان‌گونه که تارهای چنگ تنها هستند،
گرچه به یک آهنگ مترنم‌اند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.