قاعده لطف، قاعده‌ای در علم کلام است که بیشتر متکلمان معتزله و شیعه (امامیه) بر خلاف متکلمان اشاعره آن را پذیرفته‌اند. لطف به معنای کاری است از سوی خدا که بر اثر آن مکلف به طاعت نزدیک و از معصیت دور می‌شود بدون آنکه اختیار از او سلب شود. متکلمان امامیه از این قاعده در اثبات بسیاری از عقاید خود مانند وجوب تکلیف، وجوب بعثت، وجوب امامت و... بهره برده‌اند.
قاعده لطف، مهم‌ترین قاعده ایست که همواره اثناعشریه برای اثبات امامت بدان تمسک کرده‌اند. دانشمندان شیعه در کتابهای خود پس از تثبیت مبانی این قاعده برای اثبات وجوب امامت، بعضی از شبهات را در این باره مطرح کرده، بدانها پاسخ داده‌اند. برخی از این شبهات بدین قرارند:
امامت در صورتی لطف است که عدم مراعات ادب امام و ملاحظه عقاب امام سبب خوف مردم بشود و این امر مستلزم آن است که آنها در صورت وجود امام، برای انجام واجب و اجتناب از معصیت مجبور بوده، در نتیجه مستحق ثواب نباشند.
پاسخ: ملاحظه ادب امام و ترس از عقاب، به هیچ عنوان به حد اجبار و سلب اختیار نمی‌رسد. شاهد این ادعا آن است که در برهه هایی امام در راس حکومت بوده است و در عین حال، قدرت ارتکاب کارهای ناشایست از مردم سلب نشده است.
امامت لطفی است سمعی و نه عقلی، پس با قاعدۀ لطف نمی‌توان وجوب عقلی آن را ثابت کرد.
پاسخ: لطف امامت لطفی است عقلی و این مطلبی است ضروری؛ چرا که وقتی مردم رئیسی داشته باشند که بر اوضاع تسلط داشته باشد و با عدالت رفتار کند و ظلم را دفع کند، این به صلاح نزدیکتر و از فساد دورتر است. معنای عقلی بودن لطف نیز چیزی غیر از این معنا نیست. امام تنها در صورتی لطف است که امام ظاهر باشد.
پاسخ: این سخن درست نیست. زیرا مکلفی که به امام غایب معتقد است هر لحظه این امر را محتمل می‌داند که امام ظهور بکند و به همین دلیل از وظایف خود غافل نمی‌شود. و این لطف است. در حقیقت حضور امام و تصرف او در امور لطفی است اضافه بر لطف اصل امامت.
لطف بر دو قسم است: لطف محصل و لطف مقرب؛ لطف محصل آن است که سبب می‌شود مکلف به انجام طاعت مبادرت بورزد و لطف مقرب آن است که در صورت تحقق، مکلف را به انجام طاعت نزدیک می‌کند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.