کتاب بابا لنگ‌ دراز اثر ماندگار و مشهور جین وبستر نویسنده‌ی آمریکایی است. این رمان مجموعه‌ای از نامه‌های دختری جوان به نام جودی آبوت است که برای یک مرد ثروتمند و نیکوکار می‌نویسد.
جروشا آبوت دختر یتیمی است که برخلاف روال عادی پرورشگاه تا 18 سالگی در آن‌جا مانده، اما یکی از خیرین پرورشگاه او را به دانشگاه می‌فرستد و داستان بابا لنگ‌ دراز در واقع نامه‌های جروشا به این خیر است. او در این نامه‌ها از روزمرگی‌ها و هیجانات زندگی جدیدش برای او می‌نویسد زندگی‌ که پر از تجربه‌های جدید، لذت‌بخش و توام با احساسات گوناگون است.
جین وبستر درباره‌ی رمان بابا لنگ دراز (Daddy Long Legs)، جایی ‌در دفتر خاطراتش نوشته بود که نمی‌تواند بی‌احترامی دختران ثروتمند نسبت به دختران فقیر را تحمل کند و همین مسئله باعث نوشتن رمان شد. در واقع می‌توان گفت که این کتاب با احساسات واقعی او آمیخته شده است.
جین وبستر (Jean Webster)، در رمان بابا لنگ دراز علاوه بر جنبه‌های سرگرم کننده به عواطف و احساسات لطیف انسانی مثل بخشش، نوع دوستی، صبر و پایداری و… نیز اشاره می‌کند. جودی آبوت در کتاب بابا لنگ دراز به نوعی طرفدار حقوق زنان در اجتماع و فردی آزادی‌خواه است. این داستان به شیوه‌ای بیان شده که هر فردی، در هر سن و سال، ارتباط خوبی با آن دارد.

در بخشی از کتاب بابا لنگ دراز می‌خوانیم:

بابا لنگ‌ دراز عزیز

دیشب یک خواب خیلی مزخرف دیدم. خواب دیدم که داخل یک کتاب‌فروشی رفتم و فروشنده کتاب جدیدی به نام زندگی‌نامه‌ی جودی آبوت را برایم آورده است. جلد کتاب از جنس پارچه‌ی قرمز بود و عکس یتیم‌خانه جان‌گریر روی جلد آن بود. عکس من در صفحه‌ی اول بود و زیر آن نوشته شده بود ارادتمند واقعی شما. جودی آبوت. اما همین‌ که می‌خواستم بروم صفحه‌ی آخر نوشته‌ی روی سنگ قبر را بخوانم از خواب پریدم. خواب بدی بود. من کم و بیش دیدم که با چه کسی ازدواج می‌کنم و کی‌ می‌میرم. به نظر شما هیجان‌انگیز نیست آدم بتواند داستان زندگی خودش را که یک نویسنده‌ی ماهر بدون کم و کاستی نوشته است بخواند؟ و اگر بخواهید آن را بخوانید یک شرط دارد آن هم این است که شما هرگز آن را فراموش نکنید و با وجود اینکه کاملا از آینده خبر دارید و هر لحظه می‌دانید قرار است چه اتفاقی بیافتد و حتی می‌دانید که چه زمانی خواهید مرد به زندگی عادی خود ادامه دهید. با این شرایط فکر می‌کنید چند نفر شجاعت خواندن آن را دارند؟ یا چند نفر می‌توانند جلوی کنجکاوی خود را بگیرند و آن را نخوانند؟ با وجود اینکه می‌دانند اگر آن کتاب را بخوانند در ادامه‌ی زندگی هیچ امید و هیجانی وجود نخواهد داشت.
زندگی در بهترین حالت هم بسیار خسته‌ کننده است. بیشتر وقت‌ها فقط می‌خوریم و می‌خوابیم. اما ببینید چقدر بدتر می‌شود اگر بین همین غذا خوردن هم هیچ‌ اتفاق غیر منتظره‌ای رخ ندهد. آه، خدایا! بابا یک ذره جوهر روی کاغذ ریخت ولی من الان صفحه‌ی سوم هستم و نمی‌توانم دوباره از اول شروع کنم.
امسال باز هم زیست‌شناسی داریم. درس خیلی شیرینی است. بخش دستگاه گوارش هستیم: نمی‌دانید تصویر روده‌ی یک گربه زیر میکروسکوپ چقدر بامزه است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.