«مسجد چوبی» فیلمنامه‌ای به قلم داریوش قاسمیان (-1339) نویسنده معاصر ایرانی است.
امیر (26- 28 ساله) یک هنرمند نقاش است که روحیه لطیف و حس معنوی خوبی دارد و پسری است متین و درونگرا‌، بدلیل طبع ظریف و حساسش و حس زیبایی شناسی معنوی، و روح لطیفی که دارد، عمق زیبایی‌ها را خوب تشخیص می‌دهد، با همین حس و روحیه در یک میهمانی روز عید نوروز دختر یکی از آشنایان را پس از سالها می‌بیند، روح لطیف و پاک او (رویا) قلب امیر را تحت تاثیر قرار داده و باعث می‌گردد که امیر با حس درونی عمیقی به او علاقمند شود؛ در طول عید چند دیدار تکرار می‌شود، و در آن دیدارها این محبت شدت می‌یابد، اما قبل از آن که بتواند وضعیت را برای خودش روشن کرده و تصمیمی بگیرد و فرصت بروز احساسش را پیدا کند، متوجه می‌شود که رویا که دانشجوی گیاهشناسی در خارج است برای پایان تحصیلاتش به زودی به خارج برمی‌گردد، این باعث می‌شود از نظر روحی بلاتکلیف مانده و همه چیز را در درون خود پنهان نگاه دارد، فشار عمیق عاطفی، روحیه او را تغییر می‌دهد؛ ناراحتی و غم در چهره او پیداست و خانواده نیز این موضوع را متوجه می‌شوند و نگران هستند....
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.