معرفی کوتاه:
آداب و رسوم، صحبت‌ها، طرز فکر و سابقه کاتولیک بودن خانواده «پریکاند»، باعث شده بود که نسبت به دولت فرانسه، که در جنگ با آلمان‌ها به سر می‌برد، بدبین باشند. خانم پریکاند، با این که خود جزء طبقه متوسط بود، همیشه به طبقات پایین‌تر دلگرمی می‌داد و توانسته بود خدمتکاران خود را برای مدت طولانی حفظ کند. خبرهایی که از رادیو پخش می‌شد، حاکی از حمله شدید آلمانی‌ها به سرزمین فرانسه بود. «هوبرت»، پسر دوم خانواده 16 سال بیش‌تر نداشت. او با خود صحنه‌های جنگ و پیروزی را به طور واضح تصور می‌کرد. او می‌توانست با دوستانش داوطلبانه یک گروه تیرانداز را تشکیل دهند و تا آخرین لحظه از کشورشان دفاع کنند. تصمیم‌گیری اعضای خانواده برای ترک پاریس و رفتن به «بورگوندی» و تفکرات هوبرت برای دفاع مقابل دشمن، ماجرهایی را به دنبال داشت که داستان حاضر را تشکیل می‌دهد.
درباره کتاب :
فلورنس لحظه ای مردد مانده بود که آیا جعبه لوازم آرایش را از چمدان خارج کند یا دست نوشته های گابریل را. بالاخره نوشته ها را انتخاب کرد و در چمدان را بست.با خود فکر کرد دست نوشته ها را می توان در جعبه کلاه به زور جا داد اما او را می شناخت، فریادها و غرشها همچنین قلب مریضش را. خوب حالا تا فردا...
مروری بر کتاب:
ایرنا نمیروفسکی نویسنده اوکراینی این کتاب ؛هنگام نوشتن این رمان توسط ارتش آلمان نازی اعدام شد.
نمیروفسکی، این رمان را در سال 1942 و به زبان فرانسه نوشته است، اما قبل از این که این کتاب را به پایان برساند توسط نازی‌ها در لهستان به اتاق گاز فرستاده شد. نسخه اصلی این کتاب سال‌ها نزد دختر این نویسنده محفوظ نگه‌داشته شد و در نهایت در سال 1998 میلادی به چاپ رسید. نسخه انگلیسی این رمان هم در سال 2004 منتشر شد و برای نویسنده‌ای که سال‌ها قبل درگذشته، شهرت به همراه آورد. به طوری که در سال 2004 جایزه معتبر رنودو به این نویسنده مرده تعلق گرفت تا او 62 سال بعد از مرگش، این جایزه ادبی را دریافت کرده باشد. بیشتر کودکی ایرنا نمیروفسکى در هجرت یا تبعید گذشت. دولت شوروى براى سر پدرش جایزه تعیین کرد. اعضاى خانواده، خود را به لباس روستاییان در آوردند و به فنلاند رفتند و یک سال در آن جا پنهان شدند. ایرنا در آنجا اولین شعرهایش را با الهام از اسکار وایلد سرود. سپس بر اثر تهدید بلشویک‌ها به سوئد فرار کردند و سه ماه در استکهلم اقامت گزیدند، تا این که پدرش هم مثل بقیه مهاجران روس مقیم پاریس شد. او که از خانواده‌ای ثروتمند بود، با درگذشت پدرش آواره شد. مادرش باوجود توانایی مالی و تمول، از سرپرستی او سر باز زد و او را به یک خیریه سپرد. یک فرانسوی، ایرنا را به فرزندی گرفت و باعث شد او با زبان فرانسه بیشتر آشنا شود. اما این سرپرست فرانسوی هم زود درگذشت. اما وی همواره ادبیات را به عنوان التیامی بر زخم‌های زندگی پر فراز و نشیبش برگزید. ...آداب و رسوم، صحبت‌ها، طرز فکر و سابقه کاتولیک بودن خانواده «پریکاند»، باعث شده بود که نسبت به دولت فرانسه، که در جنگ با آلمان‌ها به سر می‌برد، بدبین باشند. خانم پریکاند، با این که خود جزء طبقه متوسط بود، همیشه به طبقات پایین‌تر دلگرمی می‌داد و توانسته بود ...
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.