بیکاری و گرانی بیداد می کند. شهر در انبوهی از دود و خاک و آلودگی دست و پا می زند. صدای بوق ماشین ها، موتورسیکلت ها، بوق و شیپورها وقت و بی وقت امان آدم را می برد. برای انجام ساده ترین کار در شهر ساعتهای بسیاری را باید صرف کرد. تاریکی و سایه از اول صبح تا شب و از اول سال تا آخر سال و همه ی سالها، زندگی در آپارتمانهای فسقلی را بدل به زندان کرده است. ترافیک برای کسی اعصاب و روان باقی نگذاشته، هزاران گدا و معتاد در گوشه و کنار شهر، در پارک ها و سر چهار راه ها، روح و روان آدم را می آزارد.
...انواع درد و مرض و رنج و هزینه های کمرشکن دیگر تاب و تحمل را از همه گرفته است. راستی اگر بنا بود برای همه ی آنچه که پیرامون ما می گذارد تنها یک کلمه، بله تنها یک کلمه پیدا کنیم که همه ی حرف را در خود داشته باشد چه کلمه ای بر زبان می آوریم؟
گویا همه را در یک کلمه ی سه حرفی بتوان خلاصه کرد. کلمه ای که اگر باز شود، همه ی آنچه را که من و تو و ما از آن می نالیم و حتی خودمان هم بدان مبتلا هستیم، نشان خواهد داد. بله یک کلمه سه حرف یعنی: «ظلم»
***
«بوی مهربانی» سخنان سردبیر نشریه موعود، «اسماعیل شفیعی سروستانی» با جوانان است. به قول نویسنده: «شاید این همین خصلت معلمی است که اجازه ندهد یک نویسنده یا مربی، تنها تماشاگری بی تفاوت و بی خیال در میان مردم باشد. او چون شمع تا سحرگاه می سوزد، تا شاید روشنی بخش راه باشد. بوی مهربانی، بوی عطر همه ی جوانان و فرزندان ماست که همه ی خوبیها و همه ی مهربانی ها را برایشان می خواهیم.»
این کتاب، مملو از حرفهای صمیمانه ای است که نویسنده، در اثر تجربه ی زندگی خویش به رشته ی تحریر درآورده است.

مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
mahdi.ch73
اگر می خواهید که زندگی روزانه شما یک نواخت نشه حتما این کتاب را مطالعه کنید