تفسیر النبی (صلی الله علیه وآله)

تفسیر النبی (صلی الله علیه وآله)

قیمت : ۷۰,۰۰۰ ریال
بخشی از مقدمه کتاب
قرآن کتاب آسمانى خاتم الانبیاء است. اعجازى که تا جهان باقى است، تداوم خواهد داشت و کسى را یاراى معاندت با عبارات بلیغ و مفاهیم درخشانش نخواهد بود. بنابراین همواره به تفسیر و تبیین آن براى کشف و استخراج نیازهاى بشرى از اصول کلى آن نیازمندیم.
در عصر نزول قرآن کریم، به جهت محدود بودن علوم بشرى، چه بسا آیات قرآن، داراى چنان وضوحى بود که کمتر محتاج تفسیر و تبیین مى‏شد.
در همان عصر پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد بن عبدلله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مسئولیت تبیین قرآن را عهده دار بودند.
و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذى اختلفوافیه و هدى و رحمه لقوم یومنون.
ما قرآن را نازل نکردیم مگر به خاطر اینکه حقیقت را در آنچه که مردم در آن اختلاف مى‏کنند روشن کنى و براى اهل ایمان هدایت و رحمت باشد.
بر مقتضاى این آیه شریفه، بر حضرت لازم است تفسیر و تبیین قرآن و رفع اختلاف مردم را عهده دار باشند. بعد از آن حضرت، اوصیاء طاهرینش علیهم‏السلام هر کدام
برگرفته‏هاى از رسول خدا را یکى پس از دیگرى ابلاغ نمودند تا چیزى ازکتاب وحیانى در پرده ابهام قرار نگیرد.
سالهاى پس از ارتحال رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خاصه در اواسط قرن دوم، به واسطه ورود مکتبهاى کلامى و بیان ایده‏هاى مختلف از سوى برخى اندیشمندان اسلامى، تفسیر قرآن، شیوه‏هاى دیگرى یافت. قرآنى که تا قبل از این زمان، داراى تعداد اندکى آیات متشابه بود، با ورود دیدگاههاى مختلف که هریک به سود خود از کلیات قرآن‏بهره مى‏جستند بر آیات متشابه آن افزوده شد و میل به تفسیر و تبیین این دسته از آیات هر آن بیش و بیشتر مى‏شد و بر همین اساس مکتبهاى تفسیرى مختلفى شکل گرفت. برخى با همان شیوه متداول گذشته به تفسیر قرآن مى‏پرداختند و تفسیر آنها مشتمل بر اخبار و روایاتى بود که از حضرت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اوصیاء او و یا اصحاب بر جسته‏اش اخذ کرده‏بودند، عده‏اى دیگر با عقل و قیاس، آیات قرآن را بررسى مى‏نمودند، دسته‏اى محدود نیز قرآن را سراسر اشاره و رمز مى‏انگاشتند و سعى در بیان حقائق نا گفته آن داشتند و بعدا با پیشرفت علوم طبیعى، دسته‏اى نیز در پى آن بودند که مظاهر طبیعى را از دل آیات قرآن استخراج نمایند.
هر چند این مکتبهاى تفسیرى هر کدام به فراخور حال خود و در حصارى که مکتبشان را محدود کرده‏بود، به قرآن مى‏اندیشیدند اما حاصل کار آنان به بررسى و تفحص بیشتر براى کشف حقائق ژرف از قرآن منجر شد، به طورى که امروزه صدها نمونه از این دست تفاسیر مختلف را در کتابخانه‏هاى جهان اسلام مى‏بینیم.
ولى با این وصف، هر کدام از منهج هاو روشهاى تفسیرى هر چند نقاط قوت درخشانى داشتند، اما تهى از ضعف و حتى تبعات احیانا فاسد نبودند، امروزه نقض و ابرامهاى مبانى تفسیرى، کتابهاى بسیارى به خود اختصاص داده و واحدهاى متعددى از دروس مجامع علمى را اشغال نموده‏است.
ترس از تفسیر به راى که همواره مورد نهى پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود از عمده آفات مناهج مختلف تفسیرى به شمار مى‏رود.
گاهى این نهى چنان شدید است که مفسر بیان دیدگاه خود را بدون اضطراب مطرح نمى‏نماید. به روایت ذیل توجه کنید:
...ابو عمران الجونى عن الجندب ان رسول‏الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله قال: من قال فى القرآن برایه فاصاب، فقد اخطا.
کسى که قرآن را با راى خود تفسیر کند، هر چند درست باشد به خطا رفته‏است.
با توجه به آنچه که گفته شد، منهج تفسیرى که همچنان بر تلالو خود باقى است و مرجعى براى سایر مناهج به شمار مى‏رود تفسیر نقلى قرآن است.
اندیشمندان اسلامى کتابهاى متعددى را به این موضوع اختصاص داده و گاه با تحلیل و بررسى روایات تفسیرى، گاه بدون تحلیل، اخبار و آثار تفسیرى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهو آل بیت پیامبر علیهم‏السلام را مکتوب نموده‏اند که از همین مجموعه مى‏توان به عناوین ذیل اشاره کرد:
1 تفسیر جامع‏البیان، نوشته ابن جریر طبرى به سال 270ق.
2 تفسیر قمى، نوشته على بن ابراهیم قمى، وى از معاصران امام حسن عسکرى علیه‏السلام بوده و تا سال 307 ق در قید حیات بوده‏است. البته برخى در استناد کتاب به ایشان تردید دارند.
3 تفسیر عیاشى، نوشته ابونصر محمد بن مسعود عیاشى، تاریخ وفات اومعلوم نیست ولى شیخ صدوق که شاگرد فرزند وى مى‏باشد متوفى 381 است.
4 تفسیر بحر العلوم، نوشته ابن لیث سمرقندى، وى متوفى 373 یا 375ق است.
5 تفسیر الکشف و البیان معروف به ثعلبى، نوشته ابو اسحاق ثعلبى نیشابورى متوفى 427ق.
6 تفسیر درالمنثور، نوشته جلال الدین سیوطى، متوفى 991ق.
7 تفسیر نورالثقلین، نوشته عبدالعلى حویزى، متوفى 1053.
8 تفسیر البرهان، نوشته سید هاشم بحرانى، متوفى 1107 یا 1109ق.
روایات تفسیرى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
در اینکه آیا پیامبر خدا همه آیات قرآن را تفسیر کرده‏اند، دو عقیده عمده بین اندیشمندان اسلامى وجود دارد. برخى معتقدند که پیامبر همه آیات قرآن را تفسیر نموده‏است. این عده لزوم تفسیر قرآن براى اصحاب را به عنوان دلیل، اقامه مى‏نمایند. اینان به آیه 44 سوره نحل اشاره مى‏کنند که خداوند مى‏فرماید:
...و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون.
ولى با اندک دقتى درمى‏یابیم که این راى، برهانى نمى‏باشد، زیرا قرآنى که به
زبان عربى مبین نازل شده بود، احتیاج به تفسیر و تبیین نداشت، مگر در بخش محدودى از آیات که به واسطه گستردگى زبان عرب و عرب زبانان، و نیز رخنه زبانهاى غیر عربى به بلاد عربى و احیانا اختلاط زبانها، ایجاد شده بود. آیه 44 سوره نحل نیز هر چند کلى است اما به وسیله آیه 64 همین سوره که گذشت تخصیص خورده و منحصر به مواردى مى‏شود که مورد نزاع مسلمانان مى‏باشد.
دسته دیگر عقیده دارند که پیامبر، تنها بخش محدودى از آیات قرآن کریم را تفسیر نموده‏است. چیزى که با کاووش وسیع در اخبار و احادیث به آن رسیده‏ایم همین ایده است. چراکه تمامى روایات منقول از حضرت رسالت در تفسیر قرآن با حذف مکررات به حدود 600 روایت مى‏رسد.
و اگر توجه کنیم که در بخشى از تاریخ صدر اسلام، جعل حدیث بصورت گسترده‏اى متداول بوده‏است، تحقیق دقیق ما را به این نکته رهنمون خواهد ساخت که انتساب همین بخش محدود از قرآن به حضرت پیامبر، با دشواریهائى همراه خواهد بود.
طبرى از «عروه» و او از پدرش از عایشه روایتى نقل کرده‏است که حضرت جز آیات محدودى از قرآن کریم را تفسیر ننموده‏است.
عن هشام بن عروه عن ابیه، عن عایشه، قالت: لم یکن النبى یفسر القرآن الا آیا تعد، علمهن ایاه جبرئیل علیه‏السلام.
البته برخى قول سومى را بین دو نظریه مطرح کرده‏اند و گفته‏اند پیامبر نه همه قرآن، بلکه بخش عمده‏اى از آن را تفسیر کرده‏است. این راى تمام نیست چرا که تعریف معینى از کم و یا زیاد نداریم. نیز دو قول گذشته معیارى از کم و زیاد بیان نکرده‏اند تا حد وسطى براى آنها فرض کرد.
ناگفته نماند که آنچه ما مطرح کردیم و گفتیم بخش محدودى از آیات توسط حضرت تفسیر شده‏است، مراد بیان منقولات تفسیرى از حضرت است، بر این اساس حضرت آیاتى که محتاج به بیان نبوده‏اند و در جامعه اختلاف در فهم ایجاد نکرده بودند به فهم مردم واگذار کرده‏اند و برخى نیز بوسیله شرائط آن عصر، وجود اسباب نزولهاى پیوسته و سایر قرائن تفسیر شده‏اند و تنها بخشاندکى باقى مى‏ماند که مردم توان درک مفهوم آیه و یا واژه‏اى از آن را نداشتند، حضرت این قسمت از آیات را خود و یا در پى سوال اصحاب تفسیر مى‏نمود.
البته پیداست که تمامى فرمایشات حضرت در ابواب مختلف فردى و اجتماعى، فقهى، اخلاقى و...، تفسیر آیات کریمه قرآن مى‏باشند. حضرت آیات قرآن نازل شده بر وى را به عنوان سرچشمه دستورات خود مى‏دانست و آنچه مى‏فرمود بى کم و کاست منشا از آیات قرآنى داشت.
این سخن گزاف و بیان نکته‏اى به عنوان حمد و ستایش حضرت و یا فهم انسانى بعد از حدود پانزده قرن از عهد رسالت، نیست. اصحاب برجسته حضرت نیز همین را درک کرده بودند.
سعید بن جبیر که از برجستگان تفسیرى تابعین به شمار مى‏رود، مى‏گوید: من هر گاه حدیثى صحیحه از حضرت مى‏شنیدم، مصداق آن را در قرآن مى‏یافتم.
سپس ایشان مثال مى‏زند که: از حضرت شنیدم که فرموده بودند:
لیس یسمع بى احد فلا یومن بى و لا یهودى و لا نصرانى الا دخل النار.
کسى نیست صداى من را بشنود، حتى اگر یهودى و نصرانى باشد و به من ایمان نیاورد، مگر اینکه داخل آتش شود.
سعید مى‏گوید: من منشا این سخن را آیه 17 سوره هود یافتم که خداوند مى‏فرماید:
... و من یکفر به من الاحزاب فالنار موعده...
احزابى که در جنگ خندق جمع شده بودند، تابع ادیان مختلف بودند ولى چون با رسول خدا محاربه کردند اهل آتش شمرده شدند.
ذکر این نکته در همین جا لازم است که روایات منقوله از حضرت به چند قسم کلى قابل تقسیم است.
1 برخى از این روایات آیه را شرح و بسط مى‏دهند و حدود و ثغور آن را معینمى‏نامند.
2 برخى دیگر تنها واژه‏اى خاص را مورد توجه قرار داده و همان را توضیح مى‏دهند.
3 برخى روایات نیز به موضوعى اشاره نموده و در ذیل آن به آیه‏اى از آیات قرآن استناد شده‏است.
آنچه ما در این اینجا برآنیم، گردآورى روایاتى از پیامبر است که به تفسیر عبارت و یا واژه‏اى از واژه‏هاى قرآن پرداخته است. حاصل این کار در یک مجموعه ضمن بیان آراء حضرت در مورد برخى آیات قرآن، امکان بررسى بیشتر توسط اندیشمندان این حوزه را فراهم کرده و نیز نوع و گرایش مجموعه تفاسیر پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را روشن مى‏سازد.
در این راستا کتب روائى و تفسیرى که امکان ثبت این دسته روایات در آن مى‏رفت مورد ارزیابى جدى قرار گرفت و پس از بررسیهاى گسترده و البته در حد وسع، احادیثى که به محتواى آیه نظر نداشت و صرفا به بیان اهمیت موضوع یا اهمیت آیه یا مثوبتهاى مترتب بر قرائت و... پرداخته بود کنار گذاشته‏شد و تنها دسته‏اى از روایات که منحصرا مفهوم آیه و یا واژه‏اى از آن را تفسیر نموده بود انتخاب گردید.
لازم به یادآورى است ترجمه آیات و نیز روایات در این مجموعه از نوع ترجمه آزاد و ابلاغ مفهوم بوده و البته از ترجمه آقاى مکارم شیرازى در ترجمه آیات با دخل و تصرف استفاده شده‏است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.