ادب «خیال»، «عقل» و «قلب» از انسان، موجود متعادلی می سازد که به راحتی می تواند با حقایق عالم مرتبط شود و استعدادهای معنوی خود را به شکوفایی برساند.
انسان بی نقص انسانی است که همه ی ابعاد وجودی او، یعنی «جسم» و «حس» و «خیال» و «عقل» و «قلب» او تربیت شود، ولی باید بدانیم آن گاه که امکان به کمال رساندن همه ی ابعاد خود را نداریم کدام بعد از ابعاد خود را در اولویت قرار دهیم تا از رسیدن به هویت اصلی خود باز نمانیم.
کتابی که در اختیار عزیزان هست حاصل نشستی است که دانشجویان و طلاب در طی آن نشست، مشکلات خود را با استاد طاهرزاده در باره ی راه های ادب خیال و عقل و قلب و ضرورت و نحوه ی مطالعه در میان گذاشتند، حاصل آن گفتگوها منجر به طرح نکات قابل استفاده ای شد و در نهایت به صورت مکتوب عرضه شد.

ادب «خیال»، «عقل» و «قلب» از انسان، موجود متعادلی می سازد که به راحتی می تواند با حقایق عالم مرتبط شود و استعدادهای معنوی خود را به شکوفایی برساند.
چگونه وقتی خیال انسان در اختیار انسان نیست انسان می‌تواند مدعی باشد موجود مختاری است؟ مگر وقتی خیالات انسان، اختیار او را تحت تاثیر قرار می‌دهد باز جایی برای اختیار آزاد می‌ماند؟
انسانی که با تمرکز عقلی و قلبی توانست متوجه حقایق عالم شود و توجه جان خود را به سوی آن‌ها سوق دهد، می‌تواند اختیار خود را به‌کار بندد تا جان خود را همنشین حقایق معنوی نماید.
همه‌ی حقیقت انسان قلب و دل اوست، اگر توانست قلب خود را ادب کند بقیه‌ی قوا و اعضاء نیز جهت صحیحی پیدا خواهند کرد. قرآن نیز در همین راستا جایگاه ایمان را قلب انسان تعیین می‌کند. لذا مولوی می‌گوید:
وصف بیداری دل ای معنوی/
در نگنجد در هزاران مثنوی
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
امیرحسین سالاری
ارزش مطالعه دارد
متشکرم از پاتوق