ملاصالح (سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق)

ملاصالح (سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق)

قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
«ملاصالح» نوشته رضیه غبیشی (-1335)، به سرگذشت شگفت‌انگیز «ملاصالح قاری» مترجم اسیران ایرانی در عراق می‌پردازد.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
یک روز مثل روزهای گذشته که گاهی با رعب و وحشت و انتظار رهایی می‌گذشت، دروازهٔ بزرگ ساختمان استخبارات باز شد و ماشین حامل اسیران تازه‌وارد داخل محوطهٔ حیاط شد. مثل هر بار به‌سرعت بهحیاط رفتم تا پیش از رفتن اسرا به اتاق بازجویی آن‌ها را تحویل بگیرم و تخلیهٔ اطلاعاتی کنم. در حلقه‌شان ایستاده بودم: - آقایان! من اسمم صالح البحار است. مثل شما اسیر و مترجمتان هستم. با من همکاری کنید و هیچ نترسید. من در اتاق بازجویی کنارتان هستم و تا آنجا که بتوانم، با شما همکاری می‌کنم. به نفعتان است جواب سوالاتشان را بدهید. البته من نیز چیزی که به ضرر شما باشد، برایشان ترجمه نمی‌کنم. اسرا با نگرانی و ترس به من نگاه می‌کردند. خوف و وحشت و بی‌اعتمادی در نگاهشان موج می‌زد. خسته و گرسنه و بی‌رمق بودند. چاره‌ای نبود، باید آن‌ها را آماده می‌کردم. ادامه دادم: - قبل از شما خیلی‌ها آمدند اینجا که اگر کمکشان نمی‌کردم، کارشان تمام بود. حواستان باشد، فریب وعده‌هایشان را نخورید. قول پناهندگی‌شان را قبول نکنید؛ چون شما را به خارج نمی‌فرستند. این‌ها فقط می‌خواهند از شما سوءاستفاده کنند و... . توجیهشان می‌کردم؛ غافل از اینکه دو چشم ناپاک و خائن در لباس اسیر نگاهم می‌کرد. او سربازی از اهل شادگان بود که فریب وعده‌های بعثیان را خورده و خودش را تسلیم کرده و قاطی اسیران ایستاده بود.
معرفی کوتاه
«ملا صالح» داستان زندگی آزاده ایرانی است که به اجبار به ترجمه اوامر و کلام نیروهای عراقی تن می‌دهد. ملا صالح قاری وطن پرستی بود که سراسر عمرش را وقف مقاومت و دفاع از ایران کرد. وی پس از آزادی از استغفارات به جرم خیانت به ایران زندانی شد و از سوی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت تا بلاخره بی‌گناهی وی اثبات گردید و با نامه سید علی اکبر ابوترابی‌فرد آزاد شد.
«ملا صالح» عنوان کتابی است که زندگی مجاهد خستگی ناپذیر ملاصالح قاری مترجم اسرا در جنگ تحمیلی را روایت می کند. با این شخصیت در کتاب «آن بیست و سه نفر» آشنا شده اید و در این کتاب روایتی شگفت انگیز و تکان دهنده را از این شخصیت از نظر خواهید گذراند.
ملا صالح قاری هم در اسارت ساواک رژیم پهلوی بوده و هم زندان های استخبارات عراق را تجربه کرده و در این کتاب خاطراتش را از آن روزها بیان کرده است.
«روزها به تلخی و سختی بر من می گذشتند. هیچ کس از خانواده و رفقایم نمی دانستند بر من چه گذشته. اتاقی که محبسم در اداره ساواک بود نیمه تاریک و از شدت گرمی هوا عرق شر شر از سر و رویم می ریخت. لباس هایم پاره و خون خشک بر آن ها نشسته بود. زمین زیر پایم لخت بود. موقع خواب بر همان زمین سر می گذاشتم و می خوابیدم.»
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
بدون نام
جالب بود
ریحانه خرم
بی شک یکی از بهترین کتاب ها و سر گذشت هاست