معرفی کوتاه: این کتاب، دربردارنده داستانی انگلیسی از «آن آلزایت» است. ماجرا در گذشته‌های دور رخ می‌دهد. «ورونیکا» که در خانواده‌ای پرجمعیت متولد شده، راوی این داستان است. ورونیکا برادرش «لیام» را گم کرده است. هیچ‌یک از اعضای خانواده دوست ندارند او را پیدا کنند. دلیل این اتفاق را باید در گذشته و در زندگانی مادربزرگ آنها جست‌وجو کرد. زندگی مادربزرگ و همسرش و اتفاقاتی عجیب با لیام و زندگی‌اش پیوند خورده است. پس از مدتی خبر پیدا شدن لیام به ورونیکا می‌رسد. او و اعضای خانواده‌اش نمی‌دانند چه کاری باید انجام بدهند.

درباره کتاب

خودکشی همواره جمعیت زیادی را برای تماشا جلب می کند. مردم هجوم می آروند. در را به شدت می گشایند و سپس محتاطانه پشت نیمکت های کلیسا به صف می ایستند. گویی نظم و انضباط خاصی دارند زیرا خودکشی همه را محتاط می کند. کاش همه در خانه خود می ماندند.
در محوطه کلیسا ایستاده ام و در انتظار ورود اتومبیل حامل جسد بسر می برم که قرار است از گریفیت وی بیاید. تام به دنبال امیلی به ردیف نیمکت ها می رود. ربه کا در کنار من ایستاده است ود ستم را رها نمی کند. خوشحالم که در میان این افراد غریبه و دوست که چهره ام را می بینند ولی سلام نمی کنند یا دست کم هنوز نکرد ه اند با بچه ها سرگرم شده ام. امیلی هم می آید. آنها را همراه پدرشان می فرستم تا با هم به انتهای راهرو بروند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.