«عشق، طب، معجزه» کتابی نوشته برنی سیگل( -1932)، نویسنده و پزشک است و در زمینه ارتباط پزشک و بیمار پژوهش می‌کند. وی در این کتاب به تاثیر ارتباط کلامی و احساسی از سوی پزشک روی روند بهبود بیمار پرداخته است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«یکی از بیمارانم وقتی متوجه شد که به بیماری سرطان مبتلا شده به خانه‌اش رفت و تمام لباس‌های خود را به یک موسسه خیریه هدیه کرد.

او قبل از اینکه با من صحبت کند و چیزی بگوید کاری کرد که بسیار بسیار واضح‌تر و روشن‌تر از ساعت‌ها بحث و گفتگو بود. با کار او فهمیدم که او در وجودش خود را کشته است و تسلیم بیماری‌اش شده است.

برای بسیاری از مردم جمله «شما سرطان دارید» دردناک‌ترین جمله برای پذیرفتن است و در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه انسان جای نمی‌گیرد. در چنین شرایطی یا افراد آنچه را که شنیده‌اند فراموش می‌کنند و همانند گذشته به زندگی خود ادامه می‌دهند و درون خود منتظر روز مرگ‌شان می‌مانند و برخی دیگر آنقدر خود را می‌خورند و آزار می‌دهند که تمام دنیا متوجه بیماری آنها می‌شوند. اگر چه آنها به شدت افسرده می‌شوند و شب‌ها و روزها آرام و ساکت گوشه‌ای می‌نشینند، اما گوشه‌نشینی آنها از هزاران فریاد هم بلندتر است و گوش اطرافیان را کر می‌کند. آنها خود را در جایی حبس می‌کنند و دائما از خداوند می‌پرسند: چرا من؟؟؟ با این سئوال آنها هم برای خود دل می‌سوزانند و هم خود را سرزنش می‌کنند. آنها در این فکر هستند که چرا خداوند با فرستادن این بیماری آرامش زندگی را از آنها گرفته است؟»
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.