هر کسی برای استفاده از قرآن راهی در پیش گرفته و از آن برداشتی دارد و برای این برداشت هم دلیلی ساخته و دستاویزی گرفته. ناچار تمام این گفته های مختلف و تمام این برداشت های گوناگون نمی توانند مقصود قرآن باشند، چون حقیقت ها با هم اختلافی ندارند و ناچار بهره برداری از قرآن به این گونه نمی تواند باشد و هر کس نمی تواند در آن، این گونه آزاد و رها، رفت و آمد کند، چون حقیقت دستاویز باطل ها نمی گردد.به دنبال این حقیقت ها و این واقعیت ها، ناگزیریم که برای برداشت ها، حدودی بگذاریم و برداشت ها را محدود کنیم. در این هنگام است که با این اشکال و تناقض روبرو می شویم که مگر قرآن، کتاب مردم و زبان مردم و برای تدبر و بررسی مردم نیست؟! و مگر قرآن کتاب صداقت نیست؟!
در این نوشته سعی شده تا با ارائه نمونه هایی از طرح سوال، راه برداشت از قرآن مشخص شود. ابتدا توضیحی از کلمه های تفسیر و ترجمه و روح و نور و ظهر و بطن و تاویل و تنزیل داده شده و حدود هر یک مشخص گردیده، سپس برای رسیدن به تفسیر و روح و نور قرآن، از راه ها و اصولی سخن رفته است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
فاطمه م
آثار استاد عالیه
فرشته سادات
حتمن حتمن مطالعه کنید