چگونه با آمار دروغ بگوییم!

چگونه با آمار دروغ بگوییم!

قیمت : ۵۰,۰۰۰ ریال

چگونه با آمار دروغ بگوییم (کتابی به زبان ساده، برای هر آن‌کس که «افکار عمومی» است) نوشته حسین راهداری است. آمارها و تجارب آماری در حال شکل ­دهی به ذهنیت و تصمیمات ما هستند. البته این آمارها گاه به شکل درستی بیان نمی­شوند و گاه حتی وقتی که به شکل درستی بیان می­شوند، آنگونه که درست است، برداشت نمی­شوند.
توضیحات کتاب:
«چگونه با آمار دروغ بگوییم!» ترجمه و تالیفی از حسین راهداری(-1362) است. این کتاب برگرفته از اثری به همین نام نوشته دارل هاف است.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم:
فرض کنید که بعد از مدت‌ها جستجو و تحقیق از محله‌های مختلف شهر تهران، برای خرید خانه در منطقه‌ای به ظاهر متشخص، به بنگاه معاملات املاکی می‌رویم. بنگاه‌دار شروع می‌کند به بیان خوبی‌های آن منطقه و امکانات بیشمار آن و در نهایت اعلام می‌کند که علاوه بر تمامی مزایای این منطقه، مزیت مهم دیگر این منطقه این است که «اعیان‌نشین» به حساب می‌آید، زیرا که طبق آمار رسمی دولت، «میانگین درآمد سرانه ساکنین این منطقه در سال 100 میلیون است». بعد هم اضافه می‌کند که در این منطقه کلی حاجی‌های بازار و دکترهای خارج‌رفته زندگی می‌کنند. ما هم مسحور این جملات می‌شویم و احتمالا در آرزوی برخورداری از کیفیت بالای زندگی در کنار حاجی‌های بازاری و دکترهای خارج‌رفته که پولدارند، خانه را به قیمت بالایی بدون چانه‌زدن می‌خریم زیرا احتمالا در چنین منطقه پولدار و متشخصی، چانه زدن دون شان و تشخص است.
سرخوشی ما از این معامله سراسر سود و خوبی ادامه دارد که ناگهان یک ماه بعد نامه‌ای از شهرداری برای تمامی ساکنان منطقه ارسال می‌شود. مضمون نامه این است که چون منطقه سکونت ما جزو مناطق خوش‌نشین و پولدارنشین حساب می‌شود و هزینه‌های تمیزکاری و درختکاری آن بیشتر از مناطق دیگر است، شورای شهر تصمیم گرفته است که عوارض شهرداری این منطقه را چند برابر کند. ناگهان صدای اعتراض از همه مردم منطقه بلند می‌شود و گروهی به ریاست همان آقای بنگاهدار برای مذاکره با شهرداری تشکیل می‌شود. در جلسه با مسئولین شهرداری، آقای بنگاهدار کلا این ادعا را که این محله جزو مناطق اعیان‌نشین و پولدار است، از پایه و اساس رد می‌کند! او می‌گوید که در محله آنها، کلی آدم بیکار و کارمند وجود دارد به طوریکه طبق آمار رسمی نصف مردم محله زیر 20 میلیون در سال درآمد دارند که تقریبا نزدیک خط فقر است!
معرفی کتاب:
آمارها و تجارب آماری در حال شکل دهی به ذهنیت و تصمیمات ما هستند. البته این آمارها گاه به شکل درستی بیان نمی شوند و گاه حتی وقتی که به شکل درستی بیان می شوند، آنگونه که درست است، برداشت نمی شوند.
در جای جای این کتاب، مثال هایی را خواهید دید که هر روز از طریق رسانه های مختلف با آنها روبرو هستید و سعی این کتاب این است که این مثال ها را بررسی کرده و نشان دهد که چگونه با آگاهی می توان از سوء استفاده از اعداد و آمار جلوگیری کرد. در ضمن خواهید دید برای پایان دادن به «استبداد اعداد» نیاز به سواد زیادی نیست. روش های کشف حقه های آماری در موارد زیادی، بسیار ساده هستند. فقط به کسی نیاز دارد که آگاهی‌اش را بالا ببرد و به واسطه آن آگاهی، از ابهت اعداد نترسد.
کتاب حاضر برگرفته از کتاب (How to lie with statistics) اثر دارل هاف است. در جای جای این کتاب، مثال هایی را خواهید دید که هر روز از طریق رسانه های مختلف با آنها روبرو هستید و سعی این کتاب این است که این مثال ها را بررسی کرده و نشان دهد که چگونه با آگاهی می توان از سوء استفاده از اعداد و آمار جلوگیری کرد. در ضمن خواهید دید برای پایان دادن به «استبداد اعداد» نیاز به سواد زیادی نیست. روش های کشف حقه های آماری در موارد زیادی، بسیار ساده هستند. فقط به کسی نیاز دارد که آگاهی‌اش را بالا ببرد و به واسطه آن آگاهی، از ابهت اعداد نترسد.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.