افسوس! ... آب! (خاطرات تشنگی سوخته لبان شهر محبت)

افسوس! ... آب! (خاطرات تشنگی سوخته لبان شهر محبت)

ناشر : دلیل ما
قیمت : رایگان
توضیحات:
محمد رضا انصاری(1366-) پژوهشگر دینی است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
«...در کربلا برای بدست آوردن آب، تلاش‌های فداکارانه‌‌ای انجام شد. از اقدامات امام حسین علیه‌‌السلام برای آب این بود که حضرت علی اکبر را با بیست نفر به شریعه فرات فرستاد. این در حالی بود که کثرت موکلین بر فرات راه هر نفوذی را بسته بود، و تاختن به قلب چنان لشکری به قیمت جان تمام می‌‌شد و کاری خطرناک به حساب می‌‌آمد. آنان به همراه فرزند ارشد امام حسین علیه‌‌السلام با شجاعت تمام وارد مبارزه شدند، و بالاخره مشک‌های پر از آب را به خیمه‌‌ها آوردند، و مقابل امام حسین علیه‌‌السلام بر زمین گذاردند. امام حسین علیه‌‌السلام فرمود: ای اصحاب باوفای من، این آب آخرین توشه شما از آب دنیاست. از این آب بنوشید، وضو بگیرید، غسل کنید و لباس‌هایتان را نیز بشوئید که این لباس‌ها کفن‌های شما است...»
خلاصه اثر:
حضرت عباس به وسط میدان آمد و فریاد زد:
این حسین پسر دختر پیامبر است که اصحاب او را کشتید و او مانند اسیر در محاصره شماست.
و قلب او اهل و عیالش از تشنگی و آتش گرفته است.
حضرت به نزدیکی میدان آمد و صدا زد:
آیا کسی در میان شمانیست به من کمک کند
آیا کسی هست که برای این شیر خوار آب باورد
این کودک که دیگر طاقت تشنگی ندارد.
این جا قبر حسین ابن علی ابن ابی طالب است ،که اورا با لب تشنه شهید کردند ...
ای مردم ، من پسر کسی هستم که به ظلم کشته شد!
من پسر آن کسی هستم که سرش را قفا جدا کردند...
من پسر آن کسی هستم که تشنه ماند و تشنه از دنیا رفت!
معرفی کوتاه:
در این نوشتار ذیل چهار فصل، مطالب مختصری درباب آب و عطش در کربلا و درک جزئیات این واقعه فراهم آمده است .
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.