معرفی کوتاه:
ما همگی مدیرعامل زندگی خود هستیم. کلی تلاش میکنیم تا به خودمان بقبولانیم که هر روز از خواب بلند شویم و کاری را که بر عهده داریم انجام دهیم. علاوه براین، سعی می کنیم افرادی که برای ما و با ما کار می کنند، کسانی که از ما چیزی میخرند یا با معامله میکنند، و حتی کسانی که ما را کنترل میکنند تشویق کنیم. این کار را در زندگی های شخصیمان هم انجام می دهیم: بچه ها از سنین بسیار پایین سعی میکنند والدینشان را به انجام کارهایی وادار کنند «( بابا، من خیلی میترسم. خودم نمیتونم این کار رو بکنم. » یا «همۀ بچه های دیگه اسنپ چت دارند. »( و البته، هرکدام به اندازهای موفق به متقاعدکردن والدینشان میشوند. در بزرگسالی نیز تلاش می کنیم افرادی را که برایمان مهم ا هستند به انجام کارهای موردنظرمان ترغیب کنیم ) «عزیز دلم، امروز خیلی روز سختی داشتم. ممکنه لطفا بچه ها رو بخوابونی و ظرفها رو بشوری؟ »(. ما سعی می کنیم کاری کنیم که فرزندانمان اتاقشان را مرتب کنند و تکالیفشان را انجام دهند. تلاش می کنیم همسایگانمان را بر آن داریم که پرچینشان را تمیز کنند یا ا در مراسم محلی نقشی را بر عهده بگیرند.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.