معرفی کوتاه
«شهسواری»، از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی، به همراه دیگر همرزمانش در جبهه به سر می‌برد. یک روز فرمانده به او اطلاع داد که دشمن قصد حمله به آن‌ها را دارد و پیش از این که حمله کند ما باید به او حمله کنیم. در یک شب مهتابی آن‌ها به یاری خداوند به دشمن حمله کردند و همگی شجاعانه جنگیدند. عده‌ای زحمی و یک رزمنده شهید می‌شود. شهسواری نیز موفق می‌شود چندین تانک را منهدم کند. اما به همراه چند تن از هم رزمانش توسط دشمن اسیر می‌شود. فرمانده‌ی بعثی‌ها به افسرانش دستور می‌دهد تا اسرا را روی زمین بخوابانند تا خبرنگاران خارجی به عنوان کشته از آن‌ها فیلم و عکس تهیه کنند، تا با این حیله‌ی تبلیغاتی کشته‌های ایرانی را زیاد جلوه داده و خود را پیروز نشان دهند. اما شهسواری به حیله‌ی آنان پی برده و با اقدامی شجاعانه آن را بر ملا می‌سازد. این داستان به صورت مصور در کتاب حاضر به چاپ رسیده است.
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.