به روایت ابوترابی (جلد سوم) (حماسه های ناگفته)

به روایت ابوترابی (جلد سوم) (حماسه های ناگفته)

قیمت : ۸۰,۰۰۰ ریال
معرفی کتاب
مجموعه سه جلدی به "روایت ابوترابی" سه گانه ای است که شامل خاطرات سید آزادگان از زبان بستگان، دوستان و آشنایان او است. این مجموعه سه گانه کتاب، که با نام های "مهاجران ملکوت"، "آن یار آسمانی" و "حماسه های ناگفته" منتشر شده است به شرح مبارزات مرحوم ابوترابی با رژیم ستمشاهی، حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل، همکاری با شهید چمران و دوران اسارت ایشان می پردازد.
مرحوم ابوترابی مشهور به سید آزادگان بود و در اردوگاه های عراق بمب روحیه اسرای ایرانی بود و حضور او باعث تقویت قوای میهنمان در کشور دشمن بود، تا بدانجا که بعد از گذشت سال ها از پایان جنگ حجت الاسلام سید محمدحسن ابوترابی، نماینده مجلس شورای اسلامی و اخوی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی، در این خصوص معتقد است: اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق یک جمهوری اسلامی کوچک ایجاد کرده بودند که فقط پرچم کشورمان را کم داشت.
توضیحات کتاب
همان گونه که از عنوان کتاب پیداست، کتاب حاضر شرح حماسه هایی است که آزادگان سرافراز میهن اسلامی مان در دوران اسارت آفریده اند و روایتگر این حماسه ها سیدآزادگان حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا ابوترابی است، که خود شاهد و ناظر این حماسه ها بوده است.
کتاب حکایت شیرمردان در بندی است که در بازداشتگاه های مخوف رژیم بعثی دلاورانه مقاومت و ایستادگی نمودند و علیرغم مشکلات و سختی های آن دوران و اعمال وحشیانه ی دشمن، دست از باورها و آرمان هایشان برنداشتند و هرگز تزتزلی در ایمان و اعتقادات شان پدیدار نگردید.

کتاب حاضر بخشی از خاطرات حاج آقا ابوترابی از دوران دفاع مقدس و ایام اسارت در اسارتگاه های عراق است که شامل 32 خاطره ی کوتاه با عناوین ذیل می باشد:

پیمان مرگ، اخلاق در جنگ، آغاز ماموریتی دشوارتر، سلول های بغداد، افسری با رویای صادقانه، شب قدر برای شهادت آماده شدم، زندان وزارت دفاع، وحشت عراقی ها و خنده های آن شب زندان، خرد شدن ژنرال عراقی، سفر به جمع اسیران، اردوگاه عنبر و خواهران زندانی، باز هم بغداد، شهادت اسیران مظلوم، سفری پر ماجرا، شرمنده ی محبت، پیرمردی شجاع و لایق شهادت، روز خونین اسارت، رشد فضلیت ها، ایثارگران گمنام، محبت های فراموش ناشدنی، یک بسیجی و این همه دشمن، عارف شب های اسارت، تحول درونی، موذن زندانی، به خاطر آسایش دیگران، چوب خیزران، شربت گوارا، معلم شهید اسارت، اعتراف دشمن، زیارت هدیه ای الهی، شهیدی غریب و پایداری اسرا.
در مقدمه ی این کتاب دست نوشته ی شهید مصطفی چمران که در رثای حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی در تاریخ هشتم دی ماه 1359 نگاشته است، آن زمان که همگان می پنداشتند ایشان به شهادت رسیده است، درج گردیده است.
شهید چمران در قسمتی از نوشته ی خود به توصیف شخصیت آن بزرگوار پرداخته و نوشته است: «... پدر یتیمان بود. انیس بی کسان بود. همدرد رنجدیدگان بود. نگهبان خانواده های فقیر و بی کس بود. یکپارچه عشق و ایمان، یک دنیا اخلاص و محبت. یک آسمان صفا و صمیمیت، یک دریا عشق و عرفان، همچون کوهی از مقاومت و صلابت. آتش فشانی از شور و عشق و فداکاری بود. شهید ابوترابی عارف شیدایی بود که راز و نیازهای عاشقانه اش با خدای بزرگ در نیمه های شب، دل عشاق عالم را آب می کرد. آن قدر آرام و مطمئن بود که گویی از عمق اقیانوس برآمده است. آن چنان ساکت همچون آسمان که در شب های پاک پرستاره در دل شب زنده داران غوغا به پا می کند، اما در عین حال رزمنده ای بود که در صحنه ی نبرد طوفان به پا می کرد.»
در بخش های ابتدایی کتاب، حاج آقا ابوترابی چگونگی آشنایی خود با شهید دکتر چمران و فعالیت در ستاد جنگ های نامنظم را در مطلب کوتاهی که به مناسبت شهادت دکتر چمران به رشته ی تحریر درآورده، بازگو می نماید.
به گفته ی آن بزرگوار، آشنایی ایشان با شهید چمران به حدود دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی باز می گردد. در آن زمان شهید سیدعلی اندرزگو برای ایجاد رابطه ی مستقیم با مجاهدین لبنانی، جهت وارد کردن سلاح، راهی لبنان شده بود. پس از بازگشت از سفر، شهید اندرزگو خاطره ی خود از آشنایی با دکتر چمران را بیان می نماید و به تمجید و تعریف از دکتر، نزد حاج آقا ابوترابی می پردازد. این تعاریف باعث علاقمندی سیدآزادگان به دکتر چمران می شود.
با شروع جنگ تحمیلی، شهید چمران به عنوان نماینده ی رهبر انقلاب عازم جبهه های نبرد می گردد و حاج آقا با آگاهی از این موضوع با گذراندن یک دوره ی فشرده ی نظامی، در اواسط مهرماه 1359 به ستاد جنگ های نامنظم می پیوندد و به عنوان مسئول یکی از گروه های ستاد انتخاب می شود و در کنار شهید چمران در عملیات مختلف شرکت می نماید.
در این نوشتار حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی به آخرین دیدار و وداع خود با شهید دکتر چمران در اواخر آبان ماه 1359 اشاره می نماید و می نویسد: «... در نشستی که با ایشان داشتیم نتیجه این شد که برای فراهم آمدن زمینه ی آزادسازی شهر بستان، ابتدا باید ارتفاعات شمالی بستان که کاملا مشرف بر بستان است، از لوث وجود پلید دشمن پاکسازی شود. با توجه به اینکه نیروهای دشمن اشغالگر در بالاترین ارتفاعات این منطقه مستقر بودند، پیشنهاد دکتر این شد که گروهی می بایست با حمله ی فریبنده ای از جبهه ای خلاف جبهه ی اصلی، دشمن را متوجه خود کنند و بعد از سرگرم شدن دشمن به این حمله ی فرعی که کاملا جنبه ی فریبندگی داشت، حمله ی اصلی را همه ی نیروها از ارتش و سپاه و جنگ های نامنظم با هماهنگی و فرماندهی سردار شهید دکتر چمران آغاز می نمایند. به پیشنهاد دکتر، حمله ی فریبنده به گروه ما محول شد...»
پس از سه روز استراحت سیدآزادگان و نیروهای تحت امرش به عنوان گروه طعمه، برای انجام عملیات ایذایی عارم ارتفاعات الله اکبر می شوند. عملیاتی که در واقع عملیاتی انتحاری و شهادت طلبانه محسوب می شد و در حین انجام آن، حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی به اسارت نیروهای بعثی درمی آید.
هر یک از خاطراتی که توسط حاج آقا ابوترابی در این کتاب ذکر شده، حاکی از شجاعت، صلابت، مظلومیت، مقاومت و پایداری اسیران ایرانی است و در آن ها به مسائل و موضوعاتی همچون، شهادت اسیران ایرانی در اسارت، ایثارگری اسرا، کمک و یاری اسرا به یکدیگر و اسیرای نیازمند، رشد فضایل اخلاقی در دوران اسارت، رشد روحیه ی ایثار و فدارکاری در میان اسرا، جذب اسرای خودفروخته، خیرخواهی و انسان دوستی اسرا، ترس و وحشت دشمن بعثی از اسرا، اشاره شده است.
سیدآزادگان در بخشی از خاطراتش به رشد فضایل اخلاقی و افزایش روح ایثارگری در میان اسیران ایرانی اشاره کرده است. به گفته ی ایشان، در دوران اسارت، ایثارگری های آزادگان به جمع اسرا آرامش می بخشید و آن ها مشکلات اسارت را به راحتی متحمل می شدند. هر چه فشار اسارت بیشتر می شد،مقاومت اسرا هم افزایش پیدا می کرد و با گذشت زمان ضعف های کمتری مشاهده می شد.
آن بزرگوار در همین رابطه نمونه هایی از ایثار و ازخودگذشتگی اسرا را بیان می کند: «من یادم هست که یک نفر حتی مقید بود که در شب سرفه هم نکند و اگر سرفه اش می گرفتدست اش را جوری می گرفت جلوی دهانش که با صدای سرفه ی او مبادا کسی بیدار شود. تا این اندازه برادران ما نسبت به هم احساس خیرخواهی داشتند... آن برادرانی که زخمی بودند، بچه ها پروانه وار دور این ها می چرخیدند و همه چیز در اختیار این ها می گذاشتند... حتی در کتک خوردن هم همه شاهد بودیم که اگر یک برادری تاب و توان کتک نداشت، یکی دیگر از برادرها می رفت جلو و برای اینکه او را خلاص کند می گفت این مسئله ای که از نظر تو عراقی جرم است پس بدان این جرم را من انجام داده ام و او بی تقصیر است و مرا کتک بزن!...»
روح خدمت و ایثار در درون آزادگان چنان پرورش یافته بود که حتی اسیرانی نازپرورده و با تحصیلات عالیه خالی کردن سطل پر از کثافات توالت آسایشگاه را برای خود افتخاری می دانستند و مسائلی همچون جارو زدن، غذا آوردن، ظرف شستن و کتک خوردن برایشان ننگ نبود و از هیچ کاری برای خدمت کردن روی گردان نبودند.
در هر یک از خاطرات این کتاب تصویرگر روح بزرگ و سترگ آزادگان در بند می باشد که هر ایرانی با خواندن آن ها به خاطر آن همه شکوه، وفاداری و عشق و علاقه و ایثار خود می بالد.
حجت الاسلام و المسلمین حاج آق ابوترابی در انتهای کتاب یکی از خاطره های بسیار شیرین و فراموش ناشدنی خود را این گونه نقل می کند: «دشمن در روزهای پایانی اسارت، یکی از برادران اسیرمان که از اهالی تهران و جوان متعهد و شایسته ای بود را در اردوگاه 18 تکریت به شهادت رسانده بود. ما را به همان اردوگاه بردند. همه برادران اسیر ما در آن اردوگاه به پشتیبانی از رهبر معظم انقلاب در مقابل عراقی ها شعار می دادند و از آن برادر شهید به عظمت یاد می کردند و فریاد می زدند، راهت ادامه دارد و با مشت های گره کرده پایداری خودشان را اعلام می کردند. تعداد زیادی از ماموران عراقی در پشت سی خاردار به زانو نشسته، آماده بودند تا شلیک کنند.
بنده با چشم ام دیدم و با گوشم شنیدم که افسران بعثی پشت سر سربازهایی که به زانو نشسته بودند، راه می رفتند و می گفتند: دست روی ماشه نزنید! حق هیچ گونه تیراندازی ندارید. زیرا این ها از کشته شدن در راه هدف شان استقبال می کنند و کشته شدن را افتخار می دانند.»
آری، فرزندان خمینی کبیر در تنگنای اسارت، روح بلند و بزرگ خود را آنچنان به نمایش گذاشته بودند که نیروهای زبون دشمن راهی جز اعتراف به عجز و ناتوانی خود در برابر آنان نداشتند.
در صفحات پایانی این کتاب، هشت قطعه عکس از حاج آقا ابوترابی در دوران اسارت و پس از بازگشت به میهن منعکس شده است.
به نظر می رسد که خاطرات مندرج در این کتاب، متن پیاده شده سخنرانی های مختلف سیدآزادگان باشد، زیرا نثر کتاب به زبان محاوره ای و گفتار بسیار نزدیک است و نکات دستوری در آن کمتر رعایت شده است.
کتاب حاضر به خاطر بازگویی روابط انسانی بین اسرا و توصیف صحنه های زیبایی از ایثار و فداکاری و صبر و استقامت و ارزش های والای اسلامی در دوران اسارت می تواند برای روشنگری نسل جوان و نسل های بعد جامعه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین کتاب اطلاعات مفیدی از سجایای اخلاقی و منش حجت الاسلام و المسلمین ابوترابی در دوران اسارت در اختیار مخاطبین و محققان قرار می دهد..
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.