درباره کتاب

پسر غریبه من یه کلوم باهام حرف نمی زنه.
درو که باز می کنم می بینم پدرم تو راهرو وایساده.
چرا اونجا وایسادی؟ چرا نمیری سرکار؟
ایندفعه هم طبق معمول به جای اینکه تابستون مرخصی بگیرم گذاشتم واسه زمستون.
.چی از جونم میخوای که تو این راهرو تاریک و بوگندو وایمیسی و ریز و درشت حرکاتمو میپایی؟ هر چیزی رو هم که نمی بینی واسه خودت حدس می زنی. چرا جاسوسی مو می کنی؟
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.