قهرمان داستان دختر جوان بی‌چیزی است با ظاهر معمولی، اما جسور است و روح والایی دارد. با سختی‌ها مقابله می‌کند، با قید و بندهای اجتماع کنار نمی‌آید، اما به اصول اخلاقی و اعتقادی خود وفادار می‌ماند. جین ایر روایت باشکوهی است از عشق، شادی و رنج، وظیفه و اخلاق، شکیبایی و پیروزی، و فراق و وصال.

«جین ایر» رمان مشهوری از شارلوت برونته(1855-1816)‌، نویسنده زن انگلیسی است. این کتاب ماجرای عاشقانه و پر فراز و نشیبی را روایت می‌کند.

در بخشی از خلاصه این رمان می‌خوانیم:

روزی از روزهای بارانی ماه دسامبر، به کتابخانه‌ی بزرگ عمارت پناه برده بودم تا تنهایی‌ام را با یکی از کتاب‌های بی‌شمار کتابخانه پر کنم، اما صدای پسردایی‌ام ذهنم را برآشفت. او فریادزنان من را صدا می‌زد: «جین! جین ایر؟ کجا قایم شده‌ای؟»

بیهوده کوشیدم خودم را در گوشه‌ای از کتابخانه پنهان کنم، اما طولی نکشید که جان من را از مخفی‌گاهم بیرون کشید.

- کتاب من دست تو چه‌کار می‌کند؟ همین حالا پسش بده!

جان کتاب را از دستم بیرون کشید و آن را به سرم کوبید. با عصبانیت فریاد زدم، اما او من را به عقب هل داد و بار دیگر کتاب را محکم بر سرم کوبید. با این کارش طاقتم طاق شد؛ لگدی به سمتش پراندم و موهای‌اش را محکم کشیدم.

- مادر کمکم کنید! جین من را می‌زند!

جیغ و فریاد جان، خاله رید را به کتابخانه کشاند. او با خشونت من را از جان دور کرد و ضربه‌ای محکم به گوشم نواخت. دل‌شکسته و هق‌هق‌کنان فریاد زدم: «جان کتاب را به زور از دستم گرفت و من را کتک زد! از او متنفرم! از همه‌تان متنفرم! می‌خواهم از گیتس‌هد بروم... برای همیشه!»

خاله رید با خشم و نفرت به من خیره شد و پاسخ داد: «کجا می‌خواهی بروی؟ تو نه پدرومادر داری و نه خانواده‌ای غیر از ما. اگر وصیت شوهر مرحومم نبود لحظه‌ای در این عمارت نگهت نمی‌داشتم.»
مرتبط با این کتاب

نظرات کاربران
هنوز نظری برای این کتاب ثبت نشده است.